جستجوگر پیشرفته
موضوع : رنگارنگ , اطلاعات عمومی , اختلالات یادگیری ,
تفاوت دیرآموز بودن و اختلال یادگیری چیست؟
دیرآموز:
کودکان دیرآموز توانایی یادگیری مهارتهای تحصیلی ضروری را دارند، اما اندازه و عمق یادگیریشان نسبت به متوسط همسالانشان کمتر است.
معمولا نمرات هوش کودکان دیر آموز بالاتر از نمرات کودکان عقب مانده ذهنی و پایینتر از کودکان طبیعی است به همین دلیل به آنها کودکان مرزی نیز میگویند. از آنجا که تفاوت ظاهری با دیگر کودکان ندارند، تشخیص آنها تا زمان مدرسه به تاخیر میافتد.
اختلال یادگیری:
عدم پیشرفت تحصیلی کودک در مقایسه با توانایی هوشی کودک در زمینه خواندن، نوشتن، دیکته و یا انجام محاسبات ریاضی، اختلال یادگیری نامیده می شود یعنی کودک علیرغم اینکه از لحاظ هوشی مشکلی ندارد اما در یکی یا همه زمینه های یاد شده دچار مشکل در یادگیری می باشد.
اختلال یادگیری ممکن است موجب دلسردی، عزت نفس پایین، سرخوردگی و روابط ضعیف با دیگر دانش آموزان شود.
اختلال یادگیری یا ناتوانی یادگیری طیف وسیعی از مشکلات یادگیری را شامل میشود. اختلال یادگیری به معنای نقص در هوش یا انگیزه نیست. کودکان دچار اختلال یادگیری تنبل یا کودن نیستند، در حقیقت اکثر آنها به اندازهی سایرین باهوش هستند و فقط مغزشان به طریقهی متفاوتی عمل میکند. این تفاوتها در مغز در نحوهی دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات این کودکان اثر میگذارد.
به زبان ساده، کودکان و بزرگسالانی که به اختلال یادگیری دچارند متفاوت از سایرین میبینند میشنوند و درک میکنند.
آنها به همین دلیل در یادگیری اطلاعات و مهارتهای تازه یا به کارگیری آموختههایشان با مشکل مواجه میشوند.
شایعترین انواع اختلالات یادگیری عبارتند از: اِشکال در خواندن، نوشتن، ریاضیات، استدلال، گوش کردن و حرف زدن.
ویژگی های کودکان دیر آموز:
کودکان دیرآموز در ظاهر مانند دیگر کودکان در جامعه هستند با این تفاوت که بهره هوشی آنها کمتر از دیگر همسالهایشان (بین 70 - 84) است. این کودکان علاقهای به یادگیری و کارهای فکری نداشته و قادر به برنامه ریزی و انجام کاری به صورت پیشرفته نیستند. اغلب این کودکان در زمینه تحصیلی دچار مشکل میشوند، به طوری که ضعف تحصیلی در تمامی دروس مشخص است. در مقابل کودکان دچار اختلالات یادگیری ممکن است در برخی مهارتها بسیار عالی عمل کنند.
کودکان دیرآموز معمولا این علائم را دارند:
- از نظر مهارتهای حرکتی درشت مثل راه رفتن تفاوتی با همسالان خود ندارند، اما از نظر مهارتهای ظریف مثل نخ کردن دشواریهایی دارند.
- در حافظه دیداری و شنیداری مشکلات جدی دارند. در نتیجه دیکته و نوشتن برای شان دشوار و سخت میباشد.
- در پردازش اطلاعات ضعف دارند یکی از علل قابل شناسایی بدکاری در سیستم عصبی مرکزی است.
- یک نوع کندی حسی حرکتی در انجام کارهای شخصی خود دارند.
- درجاتی از آسیب مغزی یا بدکاری سیستم اعصاب مغزی در آنها دیده میشود.
- بیشتر این کودکان به خاطر بازخوردهایی که در طول زمان از دیگران دریافت میکنند، از اعتماد به نفس و خودپنداره پایینی برخوردارند.
علائم و نشانههای اختلالات یادگیری:
وجود مشکل…
• در تلفظ کردن کلمات
• در یافتن واژهی مناسب
• در بازی کلمات همقافیه (سر، در، پر)
• در یادگیری حروف الفبا، اعداد، رنگها، اشکال، روزهای هفته
• در پیگیری دستورالعملها و در آموختن روال کارها
• در به دست گرفتن مداد، ماژیک و قیچی یا وجود اشکال در رنگ کردن تصاویر بدون بیرون زدن از خط
• در کار با دکمه، زیپ، قزن و یادگیری بستن بند کفشها
برخورد با کودکان دیرآموز چگونه باید باشد؟
اطرافیان کودکان دیر آموز باید در نظر داشته باشند که برای کمک به این کودکان باید از روشها و تکنیکهای خاصی استفاده کنند. اطلاع از روانشناسی کودک در این زمینه به شما کمک زیادی خواهد کرد. اگر کودک دیر آموز در اطراف خود دارید، به نکات زیر توجه کنید.
۱. از زدن برچسبهایی مانند مرزی، کودن، تنبل و... دوری کنید.
۲. از تنبیههای شدید بدنی و تهدید استفاده نکنید.
۳. مهارتهای شخصی و اساسی را به او آموزش دهید.
۴. استعداد و تواناییهایش را کشف و شکوفا کنید و از مقایسه کودک با همسالانش پرهیز کنید.
۵. دادن مسئولیتهای خارج از خانه مثل خرید کردن باعث افزایش اعتماد به نفس او میشود.
۶. موانع یادگیری مثل لوزه سوم، دندانهای نامرتب، لکنت زبان، اختلال توجه و تمرکز را درمان و رفع کنید. برای اطلاع بیشتر درباره لکنت زبان کلیک کنید.
۷. این کودکان دیر یاد میگیرند و زود فراموش میکنند، پس لازم است مفاهیم یاد گرفته شده در زمان مناسب تمرین و تکرار شود.
8. از یک متخصص در این زمینه کمک بگیرید و به پیشنهاداتی که میدهد عمل کنید.
لازم به ذکر است که نوع نگرش و رفتار والدین در روند درمان و پیشرفت کودک نقش موثری دارد. والدینی که با صبر و حوصله به کودک آموزشهای لازم را میدهند و از مشاور کودک در کنار خود بهره میبرند بعد از مدتی به نتیجه دلخواه خود میرسند.
نیازی نخواهد بود کودکان دیر آموز به مدارس استثنایی بروند، فقط کافیست معلمان و مسئولین مدرسه را در جریان قرار داده و از آنها بخواهید برخی اقدامات را انجام دهند.
1- بهتر است در جلوی کلاس بنشیند تا هم توجه و تمرکزش بیشتر شود و هم معلم بر کارهایش نظارت داشته باشد.
2- این کودکان در کلاسهایی قرار بگیرند که جمعیت کمتری دارد، زیرا درک مفاهیم برایشان راحتتر میشود.
3- تدریس با تکرار بیشتری صورت بگیرد و خود دانش آموز در تدریس دخالت داشته باشد.
4- فعالیتهای عینی و معنی دار برای آنها فراهم کرده و آنها را در فعالیتهای گروهی مشارکت دهند.
5- استفاده از تکنیکهای مختلف آموزشی مثل بازیهای آموزشی
6- دانش آموزان دیر آموز را از دیگر دانش آموزان جدا نکنند.
7- به جای اهمیت دادن به نمرات کلاسی و امتحانی دانش آموزان دیر آموز به تلاش آنها توجه کنید.
کودکان دیر آموز و والدین آنان معمولا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. والدین بعد از مدتی ممکن است خسته شده و دیگر توان نگهداری از فرزند خود را نداشته باشند و همچنین صحبتها و نگرش اطرافیان نسبت به کودک نیز والدین را اذیت کند. توجه کنید که دیر آموزی مسئلهای است تا حد بسیار زیادی با آموزشهای ویژه و صحیح بهبود پیدا میکند و کودک میتواند به مانند دیگر دانش آموزان و همسن و سالان خود درس خواندن تا مراحل بالاتر را نیز تجربه کند.
مدارس عادی یا استثنائی:
دیر آموزبودن بیماری محسوب نمیشود چرا که تنها با ارائه تمرینات و آموزشهای خاص این کودکان میتوانند عملکردی نزدیک و حتی مانند دیگر همسالان داشته باشند. این تمرینها باعث فعال شدن بخشهای مختلف مغز میشوند، پس حتما لازم است از این آموزشها جهت بهبود وضعیت درسی این کودکان استفاده شود. افت تحصیلی در این کودکان رایج است، پس با پذیرش محدودیتهای فرزندتان حمایت خودتان را به آنها نشان دهید
فرستادن کودکان دیر آموز در جمعی که دیگر همسالان توانایی کمتری دارند میتواند به تواناییهای بالقوه آنها آسیب زده و رشد این کودکان را به تاخیر بیندازد. بنابراین توصیه بر اینست که کودکان دیر آموز مانند دیگر همسالان به مدارس عادی فرستاده شوند و برای آموزش ویژه از کلاسها و معلمان مخصوص این کودکان استفاده شود. روانشناسان فعال در حوزه کودک میتوانند مهارتهای فرزند شما را نیز ارتقا دهند.
علت و درمان اختلال یادگیری:
ضعف کودک در مهارت های پایه و مرتبط با مهارت های تحصیلی منجر به ضعف او در مهارت های تحصیلی می شود و با توجه به اینکه کودک در کدام یک از این مهارت های پایه ضعیف عمل می کند منجر به اختلال خواندن ، اختلال نوشتن، اختلال دیکته و اختلال در ریاضی می شود که کودک می تواند درهر یک از این حیطه ها اختلال یادگیری داشته باشد و یا در همه حیطه های ذکر شده دچار اختلال یادگیری باشد
مهارتهای پایه شامل مواردی از قبیل:
- تشخیص و دقت دیداری
- حافظه دیداری، تمیز دیداری
- اکمال دیداری
- حساسیت شنیداری
- مهارت های حرکتی ضعیف
- هماهنگی دیداری – حرکتی
- هماهنگی دیداری – کلامی
- ادراک دیداری
- هماهنگی شنیداری – حرکتی
- و ... می شود که با تقویت کودک در این زمینه ها ( با توجه به نوع اختلال ) درمان این اختلالات صورت می گیرد.
امتیاز : |

مطالب مرتبط